فضای شهری از منطق اجتماعی پیروی می کند که رشد آن را تحت تاثیر قرار می دهد. این مولفه توسط بیل هیلیر و همکارانش تجزیه و تحلیل می شود (هیلیر ، 1996 ؛ هیلیر و هانسون ، 1984). ما در حال تلاش برای یافتن قوانینی برای طراحی شهری هستیم: آنچه تاکنون روشن است این است که مسیرها ، فضا ها و طراحی ساختمانها به نوعی از اتصال بستگی دارد. توصیف این ارتباطات اساسی بسیار دشوار است. بافت شهری از اجزای مختلفی تشکیل شده است که سازوکارهای اساسی آنها را نمی توان یک باره درک کرد (مدنی پور ، 1996). جنبه های مختلف را باید با استفاده از مدل های مجزا درک کرد ، سپس آنها را با هم ترکیب کرد تا تصویری کلی بدست آورد. خصوصیات ظهور غیر خطی - که به یادماندنی ترین ویژگی ها را ایجاد می کنند - از تعامل اجزای جداگانه ناشی می شود. فضای شهری اگر بخواهد پاسخگوی احساسات و حساسیت های انسانی باشد باید از ویژگی های خاصی برخوردار باشد. فضاهای تاریخی نتیجه شهود ، قوانین کلی سنتی ، شرایط اجتماعی و محدودیت های مواد موجود بود (مدنی پور ، 1996 ؛ موگتین ، 1992).